عده ای از دانشمندان الهی و غیر الهی به این مطلب رسیده اند كه تنها در سایه ی مذهب و دین و دعا و نیایش با خداست كه می توان روان سالمی داشت.
در واقع دعا و نماز، قوی ترین نیرویی است كه انسان ها می توانند ایجاد كنند؛ نیرویی كه چون قوه ی جاذبه ی زمین، وجودی حقیقی دارد و رابط انسان با خالق خود است.
- مامان! پس كوش؟ همش باید دنبالش بگردم!
- چی كوش؟ باز دنبال چی می گردی؟!
- مامان تو رو خدا بگو كجا گذاشتیش؟دیر شد ، دسته رفت.
- آهان طبق معمول دنبال زنجیرت می گردی! زیر میز مطالعته، خودت اونجا گذاشتیش.
- مرتضی! این دیگه چیه ورداشتی؟!!
- هیچی مامان سجاده نمازمه!
- وا! سجاده برای چی؟ كو تا نماز! تازه می ری مسجد نمازتو می خونی.
- نه مامان امروز با روزای دیگه فرق می كنه! دیشب حاج آقا ستوده روی منبر حرفای قشنگی می گفت، خب دیگه اجازه می دین من برم؟
- نگفتی دیشب آقای ستوده چی می گفت؟
- فعلاً نمی شه ، دیرم شده.خودتون بیاین ببینین.
هیئت راه افتاده بود. پونصد متری از حسینیه دور شده بود. طفلكی مرتضی اول رفته بود حسینیه، خبری از بچه ها نبود .
نماز جامع مراتب کمالیه است. هرچند در آداب و اذکار ظاهر،نماز همگان یکی است،اما در باطن،نماز هرکس خاص خود اوست؛که:«الطرق الی اللّه بعدد انفاس الخلایق.»
نماز دارای مراتب و مقاماتی است که در هر مرتبه نماز با مرتبهی قبل فرق دارد.وقتی صورت نماز رو به قبلهی ظاهری است و روی جسم به سوی کعبه،باید باطن نماز رو به صاحب کعبه باشد و روی دل به سمت خدای دل.پس رسیدن به قلهی رفیع و ثمین یقین،هرچند دشوار است،لیکن امری است ممکن الوصول و لازم الحصول تا آدمی به غایت عبادت و بلکه به غایت آفرینش خود برسد و در جوار رحمت حق و یا به عبارت دیگر در جوار حضرت حق،به جاودانگی،جمال و کمال ابدی دست یابد. اسلام آوردن پایینترین درجهی کمال است و بعد از آن ایمان است و سپس تقوا و در نهایت یقین.
"دین"در یک معنا عبارت است از مجموعهء باورها و رفتارهای فردی و اجتماعی نشأت گرفته از فطرت انسانی،منطق1 و معیارهای عقلانی. "دین"،یعنی بهره مندی از یک زندگی هدفمند،2 مبتنی بر نیازهای روانی و موازین عقلانی.و در یک کلام،عقل یعنی پایبندی در حریم خیر و صلاح،تکیه بر بایستهها و شایستهها،لبیک گفتن به سخن حکیمانه، منطقگرایی و مآل اندیشی،تبلور رفتارهای متعالی و هدایت یک زندگی الگویی بای همهء نسلها و در همهء عصرها.
در جهانبینی اسلامی،عقل و دین دو روی یک سکّه،مکمّل یکدیگر و معنا بخش کمالند. به بیان دیگر آنچه از عقل میدانیم و از عاقلان انتظار داریم،در حقیقت همان است که"دین" به معنای دقیق ان در خود دارد و میخواهیم آن را در رفتارهای فردی و اجتماعی افراد متدین، به ویژه نماز گزاران که منادیان جق و سرایندگان سرود توجیدند،مشاهده کنیم.انتظار چنین است و حق نیز همی است که خرد و خردورزی و خردمندی را در همه حال،در اندیشه و رفتار و زندگی نمازگزاران،ب مثابهء الگوهای برتر جامعه متبلور ببینیم.
رسيدن به غناي نفساني، كمال انساني، آزادگي، رستگاري، سعادت و رفاه همواره از اهداف انسان در حيات بشري بوده است.هر كدام از اين اهداف به تناسب بينش هاي متفاوت نسبت به هستي، معاني متفاوتي داشته است.
كسي كه قلمرو ديدش نسبت به هستي و آفرينش، محدود به كسب لذائذ دنيوي و ثروتهاي زودگذر باشد، رفاه و سعادت را نيز در همين محدوده معنا مي كند و با از دست دادن آنها، سرخورده و افسرده و با به دست آوردن آنها سيراب و سرمست مي شود. ولي به ميزاني كه نظرش از اين محدوده والاتر و وسيع تر گردد، لذتهايش از جهان هستي، معنا و مفهوم جديدي مي يابد، گاه نهايت درد را لذت مي شمرد و محروميت و سختي را فرصت. در آنچه از دست مي دهد شاكرتر است. بدست آوردن را به چشم امتحاني در چگونه دادن مي بيند. خود را همواره در حريم خلوت يار مي يابد وعالم را محضر خدا. با اين نظر، امتحانهاي الهي را به جان مي خرد و آنها را به چشم بستري مي نگرد براي تعالي خود. چنان كه عاشورا را جميل مي بيند. كدامين نظر مي تواند از دست دادن برادري عزيز و فرزنداني رشيد را، «جميل» و در بارگاه الهي «قليل» ببيند.
از قول فرزند امام نقل شده است :
((روز اولى كه شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بوديم .
نزديك به سيصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ايستادند.تمام دوربينها كار مى كرد.
هنگامى كه على عليه السّلام در جنگ صفّين سرگرم نبرد بود، در ميان هر دو صف كارزار، مراقب حركت و وضعيّت خورشيد بود (تا ببيند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند).
ابن عبّاس عرض كرد: ((يا اميرالمؤ منين ، اين چه كارى است كه مى كنيد ؟))
تعداد صفحات : 11