"دین"در یک معنا عبارت است از مجموعهء باورها و رفتارهای فردی و اجتماعی نشأت گرفته از فطرت انسانی،منطق1 و معیارهای عقلانی. "دین"،یعنی بهره مندی از یک زندگی هدفمند،2 مبتنی بر نیازهای روانی و موازین عقلانی.و در یک کلام،عقل یعنی پایبندی در حریم خیر و صلاح،تکیه بر بایستهها و شایستهها،لبیک گفتن به سخن حکیمانه، منطقگرایی و مآل اندیشی،تبلور رفتارهای متعالی و هدایت یک زندگی الگویی بای همهء نسلها و در همهء عصرها.
در جهانبینی اسلامی،عقل و دین دو روی یک سکّه،مکمّل یکدیگر و معنا بخش کمالند. به بیان دیگر آنچه از عقل میدانیم و از عاقلان انتظار داریم،در حقیقت همان است که"دین" به معنای دقیق ان در خود دارد و میخواهیم آن را در رفتارهای فردی و اجتماعی افراد متدین، به ویژه نماز گزاران که منادیان جق و سرایندگان سرود توجیدند،مشاهده کنیم.انتظار چنین است و حق نیز همی است که خرد و خردورزی و خردمندی را در همه حال،در اندیشه و رفتار و زندگی نمازگزاران،ب مثابهء الگوهای برتر جامعه متبلور ببینیم.
این کلام پیامبر بزرگورا صلّی اللّه علیه و آله که فرمود:"الدّین هو العقل و العقل هو الدّین"- دین همان عقل است و عقل همان دین،حجّت را بر همهء صاحبان اندیشه و خرد،اصحاب تعقل و تفکر،دینداران بصیر و دین مداران فهیم تمام کرده است.به سخن دیگر بنا به فرمودهء پیامبر گرامی،هر کس دین دارد،عاقل است و هر کس عاقل است و عاقلانه می اندیشد،اهل دین و معرفت است.همهء شکوه و زیبایی اسلام را میتوان در این جملهء کوتاه درک و تصدیق نمود.3
به همین دلیل است که اسلام همهء صاحبان خرد و تمامی اصحاب تعقل را به تفکر و اندیشه در جهان هستی و پدیدههای الهی دعوت میکند.پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله دراینباره فرمودند:تفکّر ساعة خیر من عبادة ستین سنة-یک ساعت فکر کردن از شصت سال عبادت بهتر است.و امام صادق علیه السّلام عبادت را تفکر در کار خدا دانسته، میفرماید:"عبادت به زیادی نماز و روزه نیست،به راستی که عبادت،تفکّر در کار خداست." 4 بنابراین هرگز نماز گزاری نمیتواند فارغ از فکر و اندیشه و به دور از رفتار خردمندانه باشد.
قرآن این کتاب حیات بخش انسانها و کلام جاودانهء عرشی،بیش از هر چیز،انسانهای آگاه و خردمند را به تفکر در خلقت خود5،تفکر در آفرینش آسمانها و زمین و اندیشیدن در احوالات گذشتگان دعوت مینماید: "والذین یذکرون اللّه قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکّرون فی خلق السّماوات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا..."-کسانی که خدا را در حال قیام و قعود و خفته یاد میکنند و در خلقت آسمانها و زمین اندیشه میکنند و میگیوند:پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای...6
"اولم یتفکّروا فی انفسهم ما خلق اللّه السّماوات و الارض ما بینهما الاّ بالحق و اجل مسمّی..."-آیا اینان پیش خود اندیشه نمیکنند که خداوند آسمانها و زمین را با آنچه در میان آن دو است،جز به حق و برای مدتی معین نیافریده است؟7 بدون تردید از مخاطبان اصلی این دعوت و فراخوان الهی به اندیشه و تفکر،نماز گزاران هستند و به یقین نماز بیتفکر و اندیشه نمیتواند نماز مطلوب باشد و نماز گزاری که متفکر و خردورز نباشد و منشی خردمندانه نداشته باشد،نمیتواند نمازگزار محبوب حق باشد.
برابری دین و عقل در بینش اسلامی،بیانگر این حقیقت است که"اسلام"تنها مکتبی است که پایههای آن بر فطرت و منطق بشری استوار است و پاسخگوی همهء نیازهای روانی، شناختی و اجتماعی انسانهای اندیشمند و طالب رشد و کمال میباشد. با یک نگاه عمیق در مییابیم که تربیت دینی یعنی همان تربیت عقلانی و تربیت مطلوب عقلانی یعنی پرورش انسانهای متدین.
در جهان امروز که پدیدهء لجام گسیختگی فرهنگی به طور فزایندهای سلامت و امنیت حیاتی بسیاری از جوامع را به مخاطر انداخته است و همه روزه شاهد طغیان و عصیان گروههای مختلف مردم،به ویژه نوجوانان و جوانان هستیم،سیاست مداران و کار گزاران فرهنگی با بررسی سیاستهی فرهنگی و تربیتی خود در دهههای اخیر و با اعتراف به شکست و نافرجامی برنامه ها و شیوه های تربیتی گذشته،اینک بیش از هر زمان دیگر اذعان دارند که میبایست مسألهء تربیت عقلانی و پرورش رفتارهای خردمندانه در نسل جدید را سر لوحهء سیاستها و برنامه های خود قرار دهند.
توجه فوق العاده به"هوش"و"تیز هوشی" و دامن زدن به رقابتهای فردی و اجتماعی در عرصه های مختلف زندگی و دور ماندن از تفکر و تعقل نمیتواند صلاح و سعادت واقعی انسانها را تضمین کند. "هوش"و"تیز هوشی"همانند ابزاری است که هر قدر قویتر و برنده تر باشد، بهره گیری از آن بدون اندیشه و تعقل و تفکر، ممکن است بیشترین آسیب پذیریها را به همراه داشته باشد.
"هوش"به منزلهء تراوشی از سلولهای مغزی و فرایندی از کنشهای ذهنی،زمانی میتواند فوق العاده ارزشمند باشد که در خدمت عقل و انسان عاقل باشد.بیشک انسانهای عاقل میتوانند با اندیشه و تعقل و قدرت خلاقیت خود بیشترین بهره را از نعمت "هوش"داشته باشند،اما باید توجه داشت که هر انسان تیز هوشی لزوما نمیتواند عاقل باشد. اگر انسانهای تیز هوش از قدرت هوش خود در تفکر و انتخاب طریق صلاح و سعادت و کسب تجارب مفید و موثر بهره بگیرند،در حریم ارزشها گام بردارند و به آنچه حق است عمل نمایند،لباس عقل بر تن میپوشند و به جرگهء عقلا و خردمندان میپیوندند.8
به فرمودهء رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، عقل،"عقال"و پایبندی از نادانی و بیخردی است،و نفس انسان همچون پستترین جانوران است که اگر دربند نشود،نابود گردد و بر این اساس عقل،پایبندی از نادانی است.9 امام علی علیه السّلام در تعریفی از عقل میفرمایند:"ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان"-عقل آن چیزی است که به وسیلهء آن خدای رحمان پرستش شود و فلاح و سعادت اخروی و بهشت رضوان تحصیل گردد.
در همگرایی عقل و دین،تأمل در این کلام رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نیز بسیار ارزشمند است:شخصی از حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله پرسید:عقل چیست؟ ایشان فرمودند:"عمل به طاعت خداوند و فرمانبرداری از حق و براستی که مردمان عاقل تنها همان فرمانبرداران خداوند هستند."10 معنای دقیق این سخن رسول خدا نیز تأکید دیگری بر این حقیقت است که بندگان صالح خدا،عابدان درگاه اللّه،صاحبان عقل و خرد و رفتار خردمندانه اند.
و نماز گزاران،مبلغان اندیشه و زندگی خردمندانه در جامعه هستند و باید باشند.چرا که اساس دین،فطرت و میزان و منطق است. خمیر مایهء دینداری،خداشناسی و خدا پرستی در نهاد آدمی به ودیعه نهاد شده است. "کنجکاوی"،این نعمت بزرگ الهی که در نهاد هر انسان جوانه میزند،خمیر مایهء خداشناسی و خدا پرستی و بستر خلاقیت و نوآوری است.همهء انساها جستوجوگر و خلاق آفریده شده اند.
کودکان ما در هر شهر و روستا،از هر تبار اقتصادی و اجتماعی و در شوق و غرب،همه میخواهند با کلام و رفتار کنجکاوانهء خود پی به رازورمز هستی ببرند و با ناظم این نظم سخن بگویند. همهء کودکان و بزرگسالان،زمانی که پدیدهای از پدیده های جهان هستی را کنجکاوانه وارسی میکنند،لاجرم حالت تعجب و تحیّر در چهرهء آنان آشکار میگردد و این تعجب و تحیر زمینهء تأمل و تفکر در پدیدههای هستی را فراهم میکند و در ادامهء این فرایند زیبا و با شکوه،حالتی از تواضع و خشوع وجود انسان را فرا میگیرد و بیتردید زبان قدردانی و تشکر گشود،تسبیح ذات حق میگویند.و نماز کمال تسبیح حق و اظهار حمد و ثنای خالق است.
"نمازگزار"کسی است که با درک عظمت وجود خالق و در پی اندیشه و تفکر مستمر در پدیده های الهی،همراه با تحولی که در طبیعت، در زمین و آسمانا و سیر ماه و خورشید مشاهده میکند،در هنگامهء طلوع فجر،زمانی که خورشید عمود بر زمین میشود(ظهر)،آن زمان که خورشید میخواهد روز را وداع گوید (عصر)،آن هنگام که غروب خورشید را تماشا میکند(مغرب)و شب هنگام که ماه و ستارگان آرایش تازهای مییابند،به نماز میایستد و با خالق خویش سخن میگوید.11 به همین دلیل است که تفکر و اندیشیدن،خردورزی و زندگی خردمندانه از برجسته ترین ویژگیهای نماز گزاران است و باید باشد.
آری،حقیقت این است که"نماز"، کاملترین پاسخ به عالیترین نیاز انسان است، نیاز به کنجکاوی در پدیده های هستی،نیاز به تأمل و تفکر در خلقت،نیاز به قدردانی و تشکر از خالق،نیاز به تسبیح و نهایت خود شکوفایی و توحید و یکتا پرستی. بنابراین دین به یک معنا پاسخی است به نیاز فطری و روانی انسانهای سالم،صالح، اندیشمند و صاحب خرد و به معنای دیگر،دین عبارت است از تقیّد به بایدها و نبایدهای منطقی و تأسی از معیارهای عقلانی و متصف شدن به صفات فردی و اجتماعی خردمندانه.
از همین نگاه،زمانی که بایدها و نبایدهای دینی را بررسی میکنیم،به روشنی در مییابیم که یک اصل کلّی منطقی و یک معیار عقلانی بر ارزشهای مذهبی حاکم است و این بدان معناست که هر آنچه آفت رشد جسمانی،مضر برای رشد روانی،مانع رشد عقلانی و باز دارندهء تحول مطلوب شخصیت اجتماعی و آسیب رسان به سلامت و تعالی جامعهء انسانی است،حرام بوده،هر آنچه عامل و تقویت کنندهء رشد جسمانی،رشد ذهنی و روانی،رشد عقلانی و اجتماعی و موجب سلامت و تحول مطلوب جامعهء انسانی است،حلال و واجب میباشد.
آری،و لدینا کتاب ینطق بالحق-در نزد ما آیینی است که منطق آن حق و حقیقت است. سخن از دینی است که اساس ان فطرت و منطق و پاسخگوی نیازهای همیشگی انسان است. رفتارهای مذهبی هدایتگر زندگی عقلانی و خردمندانه است و نمازگزاران منادیان منطق الهی و مروجّان آیین عقلانی و اندیشهء خردگرایی در عرصه های مختلف حیات فردی و اجتماعی هستند.ازاینرو همهء زیبایی، شکوه،عظمت،منطق و حیات هدفمند و خردمندانه را میبایست در زندگی نماز گزاران جستوجو نمود و خوشرویی،تواضع،توکل، متانت،صلابت،گذشت،ایثار،شجاعت، عدالت،صبوری و احسان را در منش نماز گزاران خردمند تجربه کرد.
اگر به فرمودهء پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله،فقط عاقلان بندگان عابد خدا هستند،12 پس میبایست شاخصترین و دقیقترین معیار رفتارهای عاقلانه را در کردار نماز گزاران شاهد باشیم.چرا که حاکمیت دین در هر جامعه،به معنای حاکمیت عقل و خرد در زوایای زندگی افراد آن جامعه است 13 و ترویج دینداری،یعنی تقویت اندیشهء خرد گرایی،تربیت عقلانی و تبلیغ فرهنگ نماز. از جمله نشانه های رفتار عاقلانه در منش نماز گزاران،دور بودن از همهء آفات و زشتیها، اتصاف به همهء خوبیها و زیباییهاست،که:انّ الصّلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر،و زندگی خردمندانه یعنی تقید در حریم ارزشها،دوری از مفاسد و تقویت خوبیها.
از دیگر جلوه های رفتار عاقلانه در اخلاق و منش نماز گزاران عبارتند از:
-دقت در سخن گفتن و پرهیز از آسیبهای زبان،امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند: لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق و راء لسانه-14 زبان عاقل پشت قلب و قوهء ادراک او و دل احمق پشت زبان اوست.یعنی نماز گزار عاقل و خردمند کسی است که قبل از سخن گفتن،اندیشه میکند و جز حق نمیگوید. و العاقل من صالن لسانه عن الغیبه-عاقل کسی است که زبان خود را از غیبت نگاه میدارد.انّ العاقل لا یکذب و ان کان فیه هواه-شخص عاقل و خردمند دروغ نمیگوید،اگر چه دلخواه او باشد.15
-عاقل از هوای نفس پیروی نمیکند.العاقل من قمع هواه بعقله-16 عاقل کسی است که ریشهء هوای نفس را به نیروی عقل و خرد از دل برکند. و مولا علی علیه السلام میفرماید:العاقل من یملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب-17 عاقل کسی است که در هنگام خشم و خوشی و ترس مالک نفس خود است.
-عاقل از هر پیش آمدی پند میگیرد.العاقل من و عظته التجارب و الجاهل من خدعته المطالب-خردمند کسی است که از تجربه های خود و دیگران پند می آموزد و جاهل و نادان کسی است که مطالب گوناگون فریبش میدهد. و التجارب لا تنقضی و العاقل فیه فی زیاده-18 تجربیات تمام نشدنی است و شخص عاقل همواره از راه تجربه درصدد افزایش عقل خویش است.هـ-عاقل خود بین و متکبّر نیست.همانگونه که پیشتر اشاره شد،از ویژگیهای فرد عاقل تواضع و فروتنی است.
در واقع تواضع و فروتنی حاصل تفکر و اندیشه در پدیدههای الهی و درک عظمت خالق است.العاقل یضع نفسه فیرتفع و الجاهل یرفع نفسه فیضع-19 عاقل نفس خود را فروتن میدارد و بزرگ میشود و انسان جاهل و نادان خود را بزرگ میشود و انسان جاهل و نادان خود را بزرگ میشمارد و به همین سبب خوار و زبون میگردد.
-عاقل همواره از گناه پرهیز میکند.امیر مؤمنان علی علیه السّلام میفرماید:العاقل من تورع عن الذنوب و تنزّه من العیوب-20 عاقل کسی است که از آلوده شدن به گناهان خودداری میکند و از عیبها پرهیز مینماید.و در جای دیگر میفرماید:عاقل کسی است که بر هوا و هوس خود غالب آید و آخرت خود را به دنیا نفروشد.21
و در نهایت،نماز گزار کسی است که با اندیشه و رفتار خردمندانهء خود در همهء عرصه های زندگی همگرایی و همانندی عقل و دین را ترسیم میکند.
پی نوشت ها
(1)- ولدینا کتاب ینطق بالحق -سورهء مؤمنون
(2)-انّا للّه و انّا الیه راجعون -قرآن کریم
(3)-تردیدی نیست که نغمههای دین گریزی در واقع به معنای خرد ستیزی است،هر چند که ممکن است دین گریزی به معنای احساس ناخوشایندی از اخلاق و رفتار برخی دینداران و نماز گزاران کم توجه باشد.سوء استفاده از دین و دینداری نیز به لحاظ ارزشمندی و قد است حقیقت دین است.آری در طلای ناب تقلب میشود و نه در آهن و چدن!!
(4)-لیست العبادة کثرة الصّلاة و الصّوم،انّما العبادة التفکّر فی امرالیه.
(5)-من عرف نفسه،فقد عرف ربه-کسی که خود را شناخت،به حقیقت،پروردگار خود را شناخته است.
(6)-آل عمران،آیهء 191
(7)-در روایتی از حضرت محمد(ص)نقل شده است که فرمدند:ویل لمن قرآها و لم یتفکّر فیها-وای به حال کسی که این دو آیه را بخواند و در آن اندیشه نکند.
(8)-چندی پیش یکی از محققان تیز هوش امریکایی در یک کنفرانس علمی یافتههای جدید خود را دربارهء آثار زیانبار سیگار بیان داشت که مورد توجه فراوان مردم واقع شد. پس از اتمام کنفرانس،این آقای استاد در اتاق استراحت پاکت سیگاری را از جیب خود بیرون آورد،نخ سیگاری را آتش زد و مشغول کشیدن آن شد.یکی از خبر نگاران که هنوز اتاق استاد را ترک نکرده بود پرسید:جناب استاد پس این همه تحقیق و بیان حقیقت چه بود؟استاد گفت: بله،حق با شماست،اما از ما دیگر گذشته است.آری این استاد به آنچه به مردم میگفت خود عامل نبود.این استاد بسیار تیز هوش بود، اما نمیتوانست عاقل باشد.چرا که از جمله معیارهای عقل و رفتارهای عاقلانه این است که انسان به باورهای علمی و منطقی خود عامل باشد،قرآن کریم میفرماید: لم تقولون ما لا یعلمون
-چرا میگویند و عمل نمیکنند؟اتأ مرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم-آیا مردم را به نیکی و درستی دعوت میکنید و خودتان را فراموش مینمایید؟!
(9)-انّ العقل عقال من الجهل،و النفس مثل اخبث الدواب فان لم تعقل حارث،فالعقل عقال من الجهل.
(10)-ما العقل؟قال:العمل بطاعة اللّه و انّ العمال بطاعة اللّه هم العقلاء-بحار الانوار،جلد یک، صفحهء 131.
(11)-رسول خدا(ص)فرمود:اگر میخواهید با خدا سخن بگویید،به نماز بایستید و اگر میخواهید خدا با شما سخن بگوید،قرآن بخوانید.
(12)-انّ العمال بطاعة اللّه هم العقلاء.
(13)-به همین دلیل است که استثمارگران، مستکبران و ایادی و مزدوران مستقیم و غیر مستقیم آنان برای ترویج فرهنگ لجام گسیختگی و بیقیدهای فرهنگی همهء تلاش خود را مصروف دینزدایی و یا جدایی دین از سیاست میکنند.
(14)-نهج البلاغه
(15)-امام موسی کاظم علیه السّلام-اصول کافی، جلد 2،صفحهء 29.
(16)-غرر الحکم،جلد 2،صفحهء 162.
(17)-غرر الحکم
(18)-غرر الحکم،جلد 1،صفحهء 397.
(19)-غرر الحکم،جلد 1،صفحهء 178.
(20)-غرر الحکم.
(21)-العاقل من غلب هواه و لم یبع آخرته بدنیا- غرر الحکم
منبع:پورتال نماز